شهید قرآنی :احمد رضایی

احمد

شهید: احمد رضايي

تاریخ تولد:1342/05/03

محل تولد: شهرستان ازنا

تاریخ شهادت: 1365/02/29

محل شهادت: حاج عمران

 

زندگينامه

سال هزاروسیصدوچهل ­ودو، چشم به جهان گشود. دوران كودكي خود را در روستاي «فين»، از توابع «ازنا» در خانواده­اي، مذهبي و ساده گذراند و دوران ابتدايي خود را در دبستان«محموديه» ازتوابع شهرستان «زرين­شهراصفهان» پشت سرگذاشت.

در دورۀ راهنمايي، علاوه بر تحصيل، در حد توان كار مي­كرد و به خانواده نيز كمك اقتصادي مي­كرد. در دوران تحصيل دوستان همكلاسي از او به عنوان يك دانش­آموز بااخلاق و نيكويادكرده­اند. دورۀ دبيرستان را در «دبيرستان ابن­سينا» شهرستان زرين­شهر گذراند. در اين دوران، همكلاسي­هاي او از مهرباني­هاي اوگفته­اند که خوش­برخورد و مهربان و بسيارجدي ووقت­شناس بود.

مخصوصا ًبه نماز شب و نماز اول وقت اهميت مي­دادند. از ويژگي­هاي اخلاقي او نيز بايد گفت:«بسيارمتواضع و خوش­برخورد بود. در مراسم مذهبي شركت مي­كرد. در سال هزاروسیصدوشصت، به منطقۀ كردستان اعزام شد و در جبهه، مسؤوليت بي­سيم­چي گردان را به عهده داشت. هفت مرحله به جبهه اعزام شد. در يكي از عمليات­ها به نام«محرم»، از ناحيۀ مچ دست، مجروح شد كه منجر به قطع دست ايشان گردید؛ اما بايدگفت كه ايشان به عنوان مربي پرورشی، در امور تربيتي آن زمان نقش بسزايي را در جهت جذب دانش­آموزان به احكام اسلام و امام و رهبري داشت؛ بلاخص با توجه به اين نكته که ايشان خيلي علاقه به امام حسين(ع) داشت، در ايام محرم و صفر، فعاليت­هاي زيادي را جهت تبليغ در مدارس انجام مي­داد. بسيار با بچه­ها مهربان بود و دانش­آموزان نيز به نيكي از او ياد مي­كردند و به ايشان خيلي علاقه داشتند. باعشق و علاقه خاصي به مدرسه مي­رفت و درس اخلاق مي­داد؛ البته بارفتاروگفتار خويش عملاً جاذبه ايجاد مي­كرد. به علت علاقه­اي كه به امام حسين(ع) داشت، نام تنها فرزند خويش را حسين گذاشت. حسين تنها يادگار ايشان هست كه فعلاً در رشتۀكامپيوترسال آخردبيرستان را طي مي­كند.

از پيام شهيدرضايي سفارش به ادامه دادن راه شهيدان، حفظ انقلاب و دستاوردهاي انقلاب و حمايت از رهبري مي­باشد. ايشان در عمليات«حاج ­عمران» عاشقانه پرواز كرد و به ملكوتيان پيوست.

سخن دوست

راوی: شهيدابوالقاسم باقري

رضايي، مصداق بارز اين حديث بودكه امام صادق(ع) مي­فرمايند:

«شيعيان ما آنهايي هستند كه هرگاه تنها باشند، ذكرخدا بسياركنند،آري! ذكرخدا، مرتب بر لبانش جاري بود و هم از مصاديق كساني بودندكه هرگاه به سيمايشان نظر مي­كردي، انسان را به ياد خدا مي­انداختند. عبادت آن شهيد، بااخلاص آميخته بود؛ چنان كه گويي، خداوند، لذت عبادت را به آن شهيد چشانده است. خضوع و خشوع او در حين نماز، در برابر ذات بيكران الهي، نظر هر ناظري را به خود جلب مي­كرد؛ گويي كه در اين درياي بيكران، غرق گشته­است.

بخشی از وصیتنامه

به نام خداوند بخشنده مهربان

خدایا به جهاداصغرآمده­ام؛ ولی هنوز در جهاداکبر، موفقیت کامل به دست نیاورده­ام؛ در حالی که می­بایست بعد از پیروزی در جهادبزرگتر به این جبهه پای می­نهادم؛ اما در هر حال، با موقعیت جبهه که زمینۀ خودسازی درآن بیشتراست و معنویتی که در اینجا هست، از خداوند می­خواهم که مرا توفیق عطا فرماید، رحمتش شامل حال حقیر شود، همان طوری که تا به حال بوده، مرا به حال خود وامگذار؛ زیرا در اینصورت، حقیرگمراه می­شوم.

خدایا تنها تو را می­پرستم. به تو عشق می­ورزم. از تو کمک می­خواهم. به پیامبرانت از اولین که حضرت آدم هست، تاآخرین آنها که حضرت محمد(ص) است و به ائمه اطهار(ع)، ازحضرت علی(ع) و ولایت او، بعد از پیامبر(ص) تا امام مهدی(عج)، فرزند زهرا(س) که بین ماهست و حجاب­های ما، مانع ازدیدن ایشان می­شود، وفا دارم. خدایا مارا پاک گردان و توفیق دیدار امام مهدی(عج)را به ما عطا بفرما.