شهید قرآنی :مصطفی انصاری

مصطفی

شهيد: شيخ مصطفي انصاري

تاريخ تولد: 1326/7/6

محل تولد: شهرستان الیگودرز

تاريخ شهادت: 1365/11/2

محل شهادت: بمباران هوايي دورود

 

 زندگينامه

سال هزاروسیصدوبیست­ وشش، در الیگودرز به دنيا آمد. از همان بدو طفوليت، سيمایي زيبا داشت كه حكايت از زيبايی روح او مي­كرد. در ميان خانواده­اي به دنيا آمد كه همه از محبان اهل بيت و ائمه اطهار(ع) بوده و در راه تبليغ دين مبين اسلام، به عنوان يك وظيفۀ الهي، از هيچ كوششي فروگذار نبودند. در آغاز كودكي، از خانواده­اش، كسب معرفت­وفضيلت مي­كرد. در همان اوان زندگي، به فراگيري علوم اسلامي با تربيت صحيح، مشغول تحصيل شد. همزمان با آغاز دوران دبستان در حوزۀ علميه، به فراگیری دروس عربي پرداخت. پس از چند سال تحصيل، در رشتۀ علوم اسلامي و پشت سر گذاشتن دوران دبستان و دبيرستان، راهي حوزۀ علميه قم شد. در آنجا، از محضر استاداني آگاه و مبارز استفاده مي­كرد.

در سال هزاروسیصدوچهل، با شناختي كه از رهبريت خط امام داشت وارد جريانات سياسي شد. با بعضي از همدرسان خويش و با پيروي از ولايت امري حضرت امام، به فعاليت پرداخت. پس از سخنراني امام، در «مسجد اعظم قم»، با تهيه طوماري از حركت خروشان ملت، پشتيباني كرد. با ارسال اعلاميه­هاي حضرت امام، تهيۀ نوار و توزيع آنان بين افراد، به طور جدي وارد صحنه سياسي شد. با دستگيري حضرت امام و جمع شدن عكس­هاي معظم له، (شهيد) انصاري، دست به ابتكار جديدي زد. طی فراگيري نحوۀ ظهور عكس و تهيه دستگاهي كوچك و آوردن داروي ثبوت و ظهور در حجرۀ خود در مدرسه «فيضيۀ قم» به فعاليت جدي دست زد. فيلم­هاي مختلفي از حضرت امام را ظاهر و توزيع نمود.

 پس از سال هزاروسیصدوچهل­ودو كه در اثر فشار بيش از حد رژيم فعاليت­هاي سياسي، به صورت مخفيانه صورت مي­گرفت، به «دورود»آمد. با بيان شيواي خود، به تبلغ و ترويج در راستاي خط امام پرداختند. در سال هزاروسیصدوچهل­وهفت، در «دفتر مذهبي كارخانه سيمان و فارسيت دورود» و كتابخانه آن، با انتشار جزواتي از رهنمودهاي ائمه اطهار(ع)اقدام نمود. در كنار اين فعاليت­ها، در همان زمان در هنرستان و دبيرستان، به تدريس بينش ديني و دروس عربي پرداخت و به قول شاگردانش، استادي زبردست بود كه با شيوۀ خاص خود، افكار بلندش را چنان جذاب بیان می­کرد كه همه را شيفتۀ افكار خويش ساخته بود.

 در آن دوران اوج اختناق و تظلم؛ همچون كوه استوار و مقاوم زمينه اهدافي بلند را در درون دوستانش آماده مي­كرد. از ميان شاگردانش افرادي را در نظر گرفت و آنها را براي فردایي نه چندان دور آماده  ساخت كه سربازاني دلير براي دفاع از حيثيت اسلام و انقلاب باشند. اين شد كه در سال هزاروسیصدوپنجاه­وشش، با قلبي آكنده از عشق به رهبر محبوب و امام بزرگوارمان و به ياد حماسۀ 15 خرداد به قم مسافرت كرد و برنامه­اي منظم  را با استفاده از نيروي­هاي متعهد، آغاز نمود كه از جمله توانستند نوارها و اعلاميه­هاي حضرت امام را در ميان مردم پخش و تكثير نمايند كه بدين­وسیله، همگام با ديگر روحانيون معظم و مبارز پرچم انقلاب اسلامي را به رهبري مرجع عاليقدر بر ايران اسلامي برافرازند. فعاليت اين روحاني فداكار، شهري را به حركت درآورده بود. در سال هزاروسیصدوپنجاه­وهفت، ضمن يك سخنراني كه در «مسجد قائم دورود»، ايراد كرد، لرزه بر اندام عمال رژيم انداخت تا اين­كه مزدوران تاب شنیدنش را نياورده و پس از سخنراني، اقدام به دستگير او كردند ولي جمع باشكوهي كه در سخنراني او شركت كرده بودند، با سردادن شعارهاي گرم «مرگ بر شاه»، «درود بر خميني»، از اين حركت،  به جوش آمده و روزها، با تحصن در محل دادگاه و سردادن شعار، تنفر و انزجار خود را از اين عمل اعلام مي­كردند.

 اين جوشش امت مسلمان و حامي روحانيت پس از سی­وسه روز شكنجه و آزار در زندان­هاي بروجرد و خرم­آباد، منجر به آزادي (شهيد) شیخ انصاري شد. مردمي كه انتظار آزادي او را كشيده بودند، با خبر آزادي او به خيابانها ريخته و با شوق و شعف بيش از حد، از ابتداي ورود به شهر او را بر دوش گرفته و فريادشان كوبنده­تر از هربار، جهنمي را براي مزدوران رژيم به وجود آورده بود.

مردم به پاكي روح و اخلاق حميده و خوشرویي او پی برده بودند. جاي خود را در دل خلق، باز كرده بود. خبر شهادتش آنچنان برای مردم ناگوار بود كه مدت­ها در هر كوي و برزن، سخن از او و صفات شايسته­اش بود. پس از پيروزي انقلاب، با شناخت از خط­ها و هدف­هاي منحرفين، ضمن حضور در سنگر دفاع مقدس، به بيداري و آگاهی بخشیدن مردم، عليه منافقين و گروهك ­هاي ضدانقلاب پرداخت. با تشكيل جلسات و ایراد سخنراني­ها مردم را از حركت مذبوحانه آنان آگاه مي­ساخت. با اين شيوه، بر پيكر امپرياليسم جهانخوار، ضربه وارد مي­كرد؛ طوري كه بعد از شهادتش، منافقين كوردل در راديوي خود كه از طول موج­هاي رژيم صهيونيستی پخش مي­گردید، از شهادت اين معلم اخلاق، اظهار خوشحالي نمودند. در صورتي كه نمي­فهمیدند اگرچه شهيد انصاري، به لقاء­الله پيوست؛ ولي ادامه دهندگان راهش، تا نفس­هاي آخر از اين سنگر مستحكم دفاع خواهند كرد.

 شهيد انصاري هميشه از مردم درخواست مي­کرد، تشكل داشته باشند و با مشورت هم، براي آباد كردن ايران اسلامي، همت بگمارند. او با انتخاب اين راه و تشكيل جلسات متعدد ديني و تأسيس انجمن اسلامي مجتمع صنعتي سيمان و فارسيت و جلسات مختلفي كه در ارگان­ها و ادارات شهر داشت، حمايت از انقلاب اسلامي را تا سر حد شهادت، در رأس هر كار مي­دانست. بارها توسط مسؤولين، به گرفتن مسؤوليت­هاي مختلف در ارگان­ها و نهادهاي انقلاب دعوت مي­شد؛ ولي به عقيده خودش با منحصر نبودن كار، در يك واحد، بهتر مي­توانست، به وظيفۀ ارشادي خود عمل نماید؛ بنابراین از گرفتن هر مسؤوليتي امتناع مي­ورزيد. در سال هزاروسیصدوشصت­ودو، با اصرار فرماندهي كميته­هاي انقلاب اسلامي كشور و احساس نياز فوق­العاده آن ديار، به فرماندهي كميته­هاي انقلاب اسلامي استان لرستان منصوب شد. پس از مدت دو سال، با خدمت زيادي كه در آن نهاد انجام داد، با دعوت انجمن­هاي اسلامي صنايع استان، به عنوان عضو هيئت رئيسه شوراهاي مركزي شوراهاي اسلامي كار در استان لرستان برگزيده شد و براي تشكيل اين تشكل جوان اسلامي، در كارنجات استان، مجدانه فعاليت نمود. در سخنراني­هایي كه بدين منظور صورت مي­گرفت، مي­گفت:

«شوراهاي اسلامي كاروكارگر، جوشيده از فرزندان انقلابند كه براي حفاظت و نگهداري از محيط اسلامي و پاكسازي آلودگي­هاي جامعه كارگري بنا نهاده شده­اند.»

 در كنار اين همه تلاش، به تدريس اصول اعتقادات و معارف اسلامي در آموزش­وپرورش و صنايع دفاعی پرداخت. سرانجام پس از سی­ونُه سال عمر پربركت خود و آن همه تلاش­هاي شبانه­روزي و شب­زنده­داري­هاي انقلاب اسلامي، با روحي خستگي­ناپذير و قامتي به ايستادگي كوه، در مقابل طوفان­ها، افتخار ورزيد به برپایي نظام جمهوري اسلامي و با شوق، برای پر زدن به دياري ديگر خود را آماده ساخت.

 در تاريخ دوم بهمن ماه شصت­و­پنج، در حملۀ ناجوانمردانه صدام تبهكار با پرواز ملكوتي، به دنياي جاودان، هجرت كرد. هرچند كه اين مرور جزیي نمي­توانست گوياي زندگي پرارزش اين شخصيت انساني- اسلامي باشد؛ ولي یادي است از زندگي مفيد او که از سرمايه­هاي ارزشمند و تالم روحي جامعه ماست.

نامه شهيد شيخ مصطفي انصاري به امام خمینی(ره)

پيشگاه مبارك حضرت آيت­الله ­العظمي امام ­خميني دامت­ بركاته

پس از تقديم سلام و تهنيت، لازم به يادآوري است كه شهر دورود، بر اثر ناشيگري­هاي بعضي افراد بي­صلاحيت و عدم مديريت صحيح كميته اسلامي دورود كه در مواردي از موازين شرعي خارج مي­شود و تا جايي كه منجر به مهاجرت قهرآميز دانشمند خدمتگزار جناب حاج سيدمصطفي از شهر دورود گرديده است.

اهانت مستقيم به طلاب محترم و مظلوم، من جمله اينجانب كه پس از رهايي از زندان طاغوت و تهديد توسط بعضي از افراد ضداسلام، در لباس حق گشته­ام، پيش­بيني مي­شود كه حوادث ناگوار سنندج، گنبد و... در شهر دورود به وقوع بپيوندد. بارها نماينده خواسته شده و تاكنون خبري نشده است. فرمان مبارك، دائماً بر زبان­ها جاري است. خدايا تو شاهد باش بر اين تذكر كه اين صفحه، شاهدي خوانا در عرصۀ قيامت باشد.