شهيد: جلال کاوند
تاریخ تولد: 1332/1/1
محل تولد: بروجرد
تاریخ شهادت:1365/3/2
محل شهادت:حاج عمران
زندگینامه
سال هزاروسیصدوسی ودو، در بروجرد، به دنيا آمد. تحصيلاتش تا مقطع راهنمايي، در بروجرد سپري كرد. هنگام فراغت از تحصيل؛ به ويژه، در تعطيلات تابستاني، با كاروتلاش فراوان، مخارج شخصي و تحصيلي خود را به دست ميآورد. از اين راه، به خانوادۀ خود كمك ميكرد. باشوروشوق و نشاط و مهرومحبتي كه داشت، به محيط گرم خانواده، صفا و صميمت بيشتري ميبخشيد. اشتياق جلال، به فراگيري قرآن و حضور در مراسم مذهبي، او را بسيار متواضع و بااخلاص بارآورده بود.
جلال، درس را رها كرد و روانۀ تهران شد. در كارگاه خياطي، مشغول به كار شد؛ اما روحيۀ او با سكون و سازش همراه نبود. در همان ايام به شناسايي افراد مذهبي دست زد. با آنها رابطه برقرار كرد؛ تا اينكه قيام 15 خرداد، به رهبري حضرت امام خميني(ره) آغاز شد. بعد از فاجعه 15 خرداد، جلال كاوند، با تفكرات حضرت امام خميني(ره)آشنا گرديد و از همان اوایل، به پيروي از خط و مشي امام پرداخت.
شهيد كاوند در سال هزاروسیصدوپنجاهوهفت، با دختري از خانوادهای وارسته، مسلمان، آگاه و پاكدامن ازدواج نمود. ثمرۀ آن، دو فرزند پسر و يك دختر ميباشد. در ايام شكلگيري انقلاب اسلامي، فعاليتهاي او براي پخش نوارها و اعلاميه ها و عكسهاي حضرت امام، چشمگيرتر شد؛ تا اينكه ساواك منطقه، از اين عمل آگاه شدند و در صدد تعقيب و شناسايي او برآمد؛ به همين خاطر، مدتي به طور ناشناس اين عمل را انجام ميداد؛ تا عناصر ساواك نتوانند او را دستگير نمايند و به همين سبب، دوباره به زادگاه خود -بروجرد -مهاجرت نمود.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل سپاه، به عضويت سپاه پاسداران بروجرد درآمد. پس از گذراندن آموزشهاي نظامي، به منطقۀ غرب رفت. داراي سجاياي اخلاقي والا بود. فردي متعهد و مسؤوليتپذير و دلسوز اسلام و انقلاب. مسؤوليتهاي مختلفي، در اوايل انقلاب، در كردستان داشت.
. در طول سالهاي شصت و یک تا شصت و پنج، 61-تا 65 مسؤوليتهاي مختلفي از جمله فرماندهي گردان غرب -مسئوليت حفاظت قرارگاه حمزه سيدالشهدا و مسؤوليت تيپ 145 مصباحالهدي تا زمان شهادت را عهدهدار بودند .
شهيد جلال كاوند در زمان حضورش در كردستان، تمام حركات ضدانقلابي را زير نظر ميگيرد و در درگيري هاي مختلف كردستان و حوادث دردناك آنجا همواره يكهتاز مقابله با ضدانقلاب بود.شهيد كاوند با اين كه بسيار ملايم و نرم بود؛ اما در مقابل گروهكهاي منحرف و عناصر خودفروخته و وابسته، باشدت عمل و بر مبناي «اشدا علي الكفار»، برخورد ميكرد.
در تواضع و اخلاق شهيد، ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه هيچگاه «من» نميگفت و از خودش تعريف نميكرد و هميشه به دنبال كار بود.آنچه براي او مطرح بود، فداكاري و ايثار و مبارزه بود. جهادوفداكاري او، در حد عالي بود. پاكي و بيآلايشي شهيد جلال كاوند در بين همرزمانش همواره سخن روز بود.
ايشان به عنوان فرماندهي كه مسؤوليت يك تيپ را بر عهده گرفته بود ميكوشيد كه مبادا لحظهاي از خضوع و خشوع نسبت به حضرت حق غافل باشد.
هنوز پاسداران بروجرد، طعم دلنشين دعاي صبحگاهي او را در ذهن دارند و با لحن زيبايي كه دعا را ميخواند، همه بر روح بلند و ويژگيهاي اخلاقي او آگاه بودند و از فراق و دوري شهيد، به حال خود غبطه ميخورند.
شهيد جلال كاوند، گاهي نيز مداحي ميكرد. ياد داريم كه ميخواند :
اي خوشا با فرق خونين
در لقاي يار رفتن!
شهيد تاريخ دوم خردادماه سال هزاروسیصدوشصت وپنج، در منطقه «حاجعمران»، به آرزوي ديرينه خود؛ يعني شهادت در راه خدا، نائل گردید.
فرازي از وصيتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي من، سراسر مبارزه بود؛ هدف اين مبارزه، چيزي جز برپايي اسلام نبود. خورشيد اسلام طلوع كرد و آن كسي نبود؛ جز حضرت امام خمينی(ره) كه ما را به صراط مستقيم هدايت كرد. من و برادرانم، خودمان را وقف راه اين خورشيد درخشان كرديم.
در كارگاه خياطي، استادِ جمال بودم؛ ولي او با شهادتش من را شاگرد خود ساخت و راه عاشق شدن را به من آموخت. حالا ديگر چيزي از خداوند؛ به جز شهادت، نميخواهم. ميدانم كه به اين فيض عظيم خواهم رسيد. چه زيباست كه مانند حسين بي سر به لقا يار رفتن
توصيه من بر تمام منتظران مهدي اين است كه دنبال اسلام برويد كه اسلام، چيزي جز اطاعت از «ولايت فقيه» نيست كه همانا استمرار حركت انبياست.